سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بنام خدا

    ...یقینا دایره ی کفر و استکبار جهانی ساکت ننشسته است . تیزهوش ترین برنامه ریزان غربی انواع سناریوهای محتمل برای مقابله با انقلاب اسلامی و نهضتهای اسلامی منطقه را که از پیش قابل پیش بینی بود تدارک دیده اند .

شاخص کردن ترکیه به عنوان یک الگوی اسلامی اما مطابق با استانداردها(بخوانید مذهب غرب ) یا همان چیزی که امام از آن به عنوان اسلام امریکایی یاد میکردند ، سالهاست که دستور کار محافل غربی قرار گرفته است .

این رفرم و تغییر پوسته ـ در حالیکه اصل و محتوا هیچ تغییری نیافته است ـ سناریویی است که غرب طی ده ها سال گذشته همواره آن را دنبال کرده است ( به عنوان نمونه میتوان از بردن حکومت قاجار و آوردن حکومت پهلوی نام برد که در ظاهر متقاوت اما در وابستگی به غرب و معیارهای آن یکپاهم پیش بود)

اکنون غرب به خوبی دریافته است که حکومتهای منحط و فسیل منطقه دیگر تاب و توان ماندگاری را ندارند . و دیر یازود جای خود را به حکومتهای متفاوتی خواهند داد....(( ادامه دارد ))


ارسال شده در توسط مهاجر
بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین

کَم تَرَکوُا مٍن جَنّات وَعِیوُنٍ () وَ زُروُعٍ وَ مَقام کَریمٍ () وَ نَعمَةٍ کانوُا فیها فاکٍهینَ () کَذالکَ وَ اَورَثناها قَوماً آخَرینَ

() وَ ما بَکَت عَلیهم مٍنَ السّماء وَ الاَرض وَ ما کانوُا مُنظَرینَ ()



( سرهنگ در جشنهای چهلمین سالگرد حکومتش )

......... مهلتـی بدیشان داده نشد و هیـــــچ چشمی بر ایشان نگٍریست ...............

ارسال شده در توسط مهاجر
بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین


اٍنَ الَّذینَ امَنوُاوَ عَملوُالصّالٍحاتٍ سَیَجعَلُ لَهُم الرَّحمنُ وُدّا



همانا ،آنانکه ایمان آوردند و به شایستگی ها عمل کردند
خدای رحمان ایشان را محبوب قلبها فرماید

ارسال شده در توسط مهاجر

 ««کم کمک .. این ماه زیبا هم گذشت / / کم کمک .. این روز و شبها هم گذشت »» «« کم کمک .. دلهای ما را نرم کرد / /
کم کمک .. جانهای ما را گرم کرد »» «« کم کمک .. آن لحظه های ما رسید / / کم کمک .. آن وعده های ما رسید »»

 «« کم کمک .. جانهای تفته آمدند / / کم کمک .. دلهای رفته آمدند »» «« کم کمک .. بتهای جز (( یک )) را شکست / / کم

کمک .. بغض ملائک را شکست »» ««‏کم کمک .. لطف خدا سرریز شد / / کم کمک .. پیمانه ها لبریز شد »» .................... -
 «« کم کمک ..- اما - خط پایان رسید / / کم کمک .. پس نوبت باران رسید »» «« کم کمک .. این روز و شبها هم گذشت / /
کم کمک .. این ماه زیبا هم گذشت »» .....28 رمضان نود .. التماس دعا از همه تون .. -

ارسال شده در توسط مهاجر

بنام الله و درود بر نبی اعظم و خاندان پاکش باد

==« یوم اشک - یوم الیقین »...بالاخره ، آغاز رمضان بود یا نه؟ ..درست نمیدانم ..ولی به هرصورت چند روزش گذشت . . . به هر حال هلال دیده شد و  شد و شد.. تا آنکه از سکه افتاد .. تا آنکه حتی ، بدر هم که شد ، کسی نگاهش نکرد... اندکی صبرکن .صبرکن . دوباره به محاق میرود.. و ...... عزیز میشود......


ارسال شده در توسط مهاجر

بنام الله و درود بر نبی اعظم وخاندان پاکش

تلویزیون اعلام می کند : اذان صبح به افق ....ومن به این فکر می کنم ... مگر افق ، ما ، چقدر با هم دیگر فرق می کند ... و فاصله های زمان .. مگر تا کجاست..........

خدایا..تودرهای آسمان را گشوده ای ... اما من دلم سخت به این فاصله ها چسبیده است ...خدایا ..چند بار دیگر باید این خورشید .. بگردد و بگردد.. وبگردم .. تا افقهامان یکی شوند ...؟.. خدایا من خودم را ....از تو طلب میکنم .........


ارسال شده در توسط مهاجر

بنام الله و با درود بر نبی اعظم و خاندان پاکش

اللهم - انی اسئلُکَ - من بَهائکَ باَبهاهُ - وَ - کُلُ بَهائکَ بَهیئ - - - میهمانی آغاز میشود - و سفره های نور _ پهن میشوند - - اما من هنوز . . .از خودم مطمئن نیستم ............

اللهم انی اَسئَلُکَ ببَهائکَ کُله . . . میهمانی آغاز میشود . . و چشمهایی_آرام آرام_ آسمان را مرور می کنند . . و دهانهایی ، شوق ، پرورش میدهند . . اما من هنوز هم از خودم مطمئن نیستم ... پنجره ها ، یک به یک روشن میشوند . . و زمزمه ها. . . .اما من هنوز هم............

ارسال شده در توسط مهاجر

بنام الله و درود بر نبی اعظم و خاندان پاکش

به محض این که قلم به دست میگیرم یادم می آید که 32 حرف برای اینهمه حرف نگفته کفایت نمیکند . . .شانه هایم این روزها سنگینتر از همیشه اند ....وچشمهایم ، خسته، دو دو میزنند.... خدایا میخواهم دوباره کودک شوم ....میخواهم دوباره باز گردم به همان روزهای سادگی .. همان خنده ها ..همان گریه ها...خدایا شانه هایم سنگینی میکند......

1
خدایا میدانم که در این روزها و شبها . . شانه ها را الک میکنند و نفسها را ذکر به ذکر میشمارند . . خداوندا . . نفسهایم را تو شماره می کنی . . وفاصله هایش را خودم اندازه میزنم . .و همین فاصله هاست که لحظه های مرا تاریک می کنند . . .
خدایا میخواهم باز دوباره کودک شوم و مدادم را میان انگشتانم بلغزانم و صدای شیرین معلم را ،، که بچه ها مشق شبتان امشب ........ و امشب خواهم نوشت ، صدبار، «« تو جای همه را..همه جا..وهمیشه ،  پر میکنی .. و هیچکس جای تورا.. هیچگاه .. پر نمیکند ... »»‏.......

ارسال شده در توسط مهاجر

بنام الله و درود بر پیامبر اعظم و خاندان پاک او

««« سلام - بر - رمضان »»» - - سلام بر آن سحرهای نور - - سلام بر آن شبهای فرشته - - سلام بر آن شکوه سپیده - - سلام بر ...غروبهای انتظار - - سلام بر آن قدرهای آسمانیش - - سلام بر آن محراب خون ، عشق و ایثار ««« سلام - بر - رمضان »»»


ارسال شده در توسط مهاجر